هوش درون فردی چیست؟ چطور میشود هوش درون فردی را تقویت کرد؟
فهرست مطالب مقاله
هوش درون فردی (Intra-Personal Intelligence) توانایی درون اندیشی، خودشناسی و شناخت نقاط ضعف و قوت است؛ که هوارد گاردنر به عنوان یکی انواع هوشهای چندگانه ارائه داده است. تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که رابطهتان با خودتان چگونه است؟ آیا زمان زیادی را برای خلوت کردن با خودتان صرف میکنید؟ آیا از اینکه مدتها در اتاقتان به خودتان، ویژگیهایتان، رفتار و شخصیتتان فکر کنید لذت میبرید؟ چقدر خودتان را میشناسید و از چرایی واکنشهایتان مطلعید؟ جواب تمام سؤالات پرسیده شده در حوزه هوش درون فردی قرار میگیرد. اگر تمایل دارید درمورد هوش درون فردی بیشتر اطلاعات کسب کنید به هیچ عنوان مطالعهی این مقاله را از دست ندهید.
این مقاله 6 دقیقه از زمان شما را به خود اختصاص میدهد و بعد از خواندن آن با هوش درون فردی، ویژگی افراد دارای هوش درون فردی بالا، مشاغل مناسب و راهکارهایی برای تقویت این هوش آشنا خواهید شد.
(همچنین بخوانید: استعدادیابی به روش گالوپ چیست و چگونه انجام میشود؟)
هوش درون فردی چیست؟
هوش درون فردی توانایی درک عمیق خود و تسلط بر روحیات، رفتارها، واکنش ها و به طور کلی شخصیت خودمان است. اینکه یک شخص چقدر میتواند بر چرایی رفتارها و واکنشهای خودش عمیق شود و آن را درک کند و با شناخت خوبی که از خود دارد، اهداف زندگی خود را پیش برد به طور کامل در حوزه هوش درون فردی قرار میگیرد. در حقیقت هوش درون فردی هنر ارتباط گرفتن با خود است.
افراد دارای هوش درون فردی بالا چه ویژگیهایی دارند؟
ویژگیهای افرادی که هوش درون فردی بالا دارند به شرح زیر است:
1- در فکر فرو میروند و رویاباف هستند
افرادی که هوش درون فردی بالا دارند از نگاه دیگران معمولاً رؤیا بافند و در مورد هر تصمیمی ممکن است ساعتها در درون خود غرق شوند و امورات را تجزیه و تحلیل کنند. آنها به طور دایم با اهدافشان سرگرم هستند و در حال برنامه ریزی و فکر کردن به آینده خودشان هستند. آنها روی رفتارهای خودشان دقیقند و بعد از هر واکنش به این فکر میکنند که این واکنش از کجا سرچشمه گرفت. آنها به راحتی از خودشان نمیگذرند و دائماً خود را تجزیه تحلیل میکنند. هر ابزار که به آنها کمک کند تا کمی بیشتر خودشان را بشناسند برایشان جذاب است حتی تستهای متداول خودشناسی. از آن جایی که روی رفتارهای خود حساسیات بالا دارند اگر حس کنند که واکنششان به جا نبوده خود را سرزنش میکنند و با یادآوری گفتار یا رفتار اشتباهشان آزرده میشوند.
(همچنین بخوانید: برنامه ریزی چیست و چگونه انجام میشود؟)
2- متعهد، منضبط و مثبت نگر هستید
افرادی که هوش درون فردی بالا دارند، بیش از هر کس دیگری روی خودشان حساب باز میکنند. آنها منتظر کسی نمیمانند ومعمولا تمرکزشان روی خودشان است. از آنجایی که قدرت عوامل بیرونی را کمتر از قدرت درونی خودشان میدانند، معمولاً خوش بین و مثبت نگرند. آنها مسئولیت زندگی خودشان را خودشان بر عهده میگیرند و از افرادی که دائماً دنبال مقصر میگردند بیزارند. این افراد معمولاً برای اینکه احساس رضایت و آرامش خاطر کنند با نظم و برنامه ریزی پیش میروند.
3- افرادی مستقل هستند و از وابستگی بیزارند
این افراد عاشق وجوه مختلف استقلالند. آنها از هر نوع وابستگی بیزارند و معمولاً سخت کارهایشان را به دیگران میسپارند. آنها از سن کم تمایل دارند که کسب و کار و درآمد خودشان را داشته باشند و از اینکه از لحاظ مالی به کسی وابسته باشند معذبند. آنها نسبت به همسالانشان زودتر به بلوغ عاطفی میرسند و سریعتر حد و مرز خودشان را تشخیص میدهند. معمولاً در برخورد با این افراد حس میکنید که بیشتر از سنشان میفهمند و درک میکنند و دلیل اصلی این مسئله این است که آنها روی خودشان و رفتارهایشان به شکل ویژهای حساس و آگاه هستند.
مشاغل مناسب برای افراد با هوش درون فردی بالا
اینکه بر اساس یک هوش غالب، برای فردی شغل توصیه شود کار غلطیست. مشاغل شکلهای بسیار متفاوت و متنوعی دارند و در دنیای امروز شاهدیم که با سرعت بسیار زیادی مشاغل جدید بوجود میآید و همچنین مشاغلی نیز از بین میرود.
اما به طور کلی؛ میتوان گفت افراد با هوش درون فردی بالا در مشاغل زیر میتوانند عملکرد موفقی داشته باشند:
روحانی
مشاوره
نویسنده
محقق
نظریه پرداز
روانشناس
فلسفه
پژوهشگر
حقوق دان
پلیس و …
راههای تقویت هوش درون فردی چیست؟
خودشناسی و رسیدن به درک عمیق از خویشتن واقعی خویش، میتواند نقش فوق العاده مؤثری در موفقیت و سعادت ما داشته باشد. بنابراین مهم است که راهکارهایی را بیاموزیم که موجب شود هوش درون فردیمان را بیش از پیش تقویت کنیم. در ادامه چند راهکار تقویت هوش درون فردی ارائه شده است:
1- هدفمند زندگی کنید
نباید روزی در زندگی ما بیاید که شما هیچ هدفی نداشته باشید. برای تعیین اهداف و برنامههای آینده زندگیتان خلوت کنید و وقت بگذارید. مبادا سالهایی از عمرمان بی هدف و پوچ سپری شود. مهم نیست چند سال داریم، پیر هستیم یا جوان، امکانات داریم یا نداریم و … . مهم این است باید هرازگاهی با خودمان خلوت کنیم و از خودمان بپرسیم که میخواهیم در زندگیمان به چه چیزی دست پیدا کنیم؟ شرایط ایده آلی که برای خود از نظر معنوی، اخلاقی، مالی، ارتباطی و خانوادگی در نظر داریم دقیقاً چگونه است. همهی این سؤالات و فعالیتها موجب میشود که به شناخت بیشتری از خودمان دست پیدا کنیم.
(همچنین بخوانید: هدف گذاری به روش ماتریس آیزنهاور)
2- به مراقبه بپردازید
تن آرامی و مراقبه فعالیتهایی هستند که به آرامش و خود آگاهی شما بسیار کمک میکنند. سعی کنید روشهای مختلف تن آرامی را بیاموزید. یکی از روشهای مراقبه حضور در طبیعت، تفکر در آن و تنفس عمیق است. همچنین میتوانید در فعالیتهایی مثل تمرینات یوگا حضور داشته باشید. همهی اینها باعث میشود شما از هیاهوی زندگی برای ساعاتی جدا شده و به خودتان بپردازید. این مسئله به مرور موجب آرامش و رضایت درونی، خودآگاهی و تقویت هوش درون فردی شما میشود. شما مستحق این هستید که برای خودتان وقت بگذارید. بعد از پایان یک روز شلوغ لحظاتی را در آرامش به اتفاقات آن روز و رفتارهای خودتان فکر کنید و آنها را تجزه تحلیل کنید. بجای اینکه خودتان را شماتت کنید با مهربانی بخاطر رفتارهای خوب خودتان را تشویق کنید و از اتفاقات یا واکنشهای بدتان برای آینده عبرت بگیرید.
3- یک روز کامل با خودم
تصمیم بگیرید یک روز کامل را با خودتان سپری کنید. اگر فکر میکنید آنقدر برای خودتان جذاب نیستید که یک روز را با خودتان وقت بگذارید نشانهی خطرناکی است. به اطرافیان اطلاع دهید و سپس یک روز به دل طبیعت بزنید. شاید لازم باشد علاوه بر آذوقه راه، یک کاغذ و قلم ببرید. به مکانی زیبا بروید و یک روز تمام با خودتان خلوت کنید. در مورد خودتان و ویژگیهایتان بنویسید و فکر کنید. همینطور در مورد اهداف و برنامههای آیندهتان. یادتان باشد تلفن همراهتان نیز در دسترستان نباشد. فقط خودتان و خودتان و خودتان! فکر کنید، رؤیا ببافید، بنویسید، بخندید، قدم بزنید، به موسیقی مورد علاقهتان گوش دهید، برای خودتان غذای مورد دلخواهتان را بپزید و میل کنید. هر چند وقت یکبار حتماً این برنامه را تکرار کنید.
(همچنین بخوانید: محدود کردن استفاده از تلفن همراه)
4- کتاب بخوانید و خاطرات خود را بنویسید
کتاب خواندن و نوشتن خاطرات دو تکنیک مناسب برای تقویت هوش درون فردی است. برای خود زمان بگذارید و کتابهایی را که میخوانید بررسی کنید و راجع به شخصیتها و کاراکترهای مختلف داستان فکر کنید، و برداشت خودتان را از آن کتاب بنویسید. علاوه بر کتاب خوانی نوشتن خاطرات روزمره به شما کمک میکند تا زمان بیشتری را به خود اختصاص دهید و ذات وجودی تان را بهتر بشناسید.
هوش درون فردی یکی از مهمترین هوشهایی است که ما روزانه با آن سر و کار داریم چرا که این هوش مربوط به خودمان است و ما را به خودمان نزدیکتر میکند.
ما در این مقاله سعی کردیم شما را با هوش درون فردی ، ویژگی افراد با هوش درون فردی قدرتمند، تکنیکهایی برای تقویت این هوش و … آشنا کنیم. اکنون اگر شما قصد دارید به صورت ویژه آموزش ببینید و با انواع هوشهای چندگانهی گاردنر و همچنین روشهای مختلف استعدادیابی از جمله؛ استعدادیابی به روش جان هالند،34 نقطه قوت گالوپ، MBTI و … آشنا شوید، “دورهی جامع مسیر زندگی من“ را از دست ندهید. در این دوره شما میتوانید علاوه بر شناسایی هوشهای برتر خود، استعدادها، تواناییها، نقاط قوت و زمینههای شغلی خود را پیدا کنید و مسیر زندگیتان را کشف کرده و در این مسیر گام بردارید.
از اینکه زمان خود را به مطالعه این مقاله اختصاص دادید سپاسگزارم. حال در قسمت نظرات برای ما بنویسید، به هوش درون فردی خودتان از 0 تا 10 چه نمرهای میدهید و چرا این نمره را انتخاب کردید؟
نویسنده: عرفان رحیمی و یاسمن وزیرزاده
میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آراء: 1
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
18 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
با سلام و خسته نباشید خدمت شما،
من به خودشناسی، روانشناسی، خودآگاهی. مراقبه و نحوه عملکرد و ایجاد افکار و احساسات مختلف در افراد و عوامل ایجاد کننده آن و چرایی رفتار انسان و چگونگی بهتر کردن ان و مواردی ازین قبیل که وارد حوزه های روانشناسی میشود علاقه زیادی دارم. همواره درمورد علایقم رویابافی میکنم و خیلی در رویاهایم فرو میروم. سعی میکنم دلیل رفتارهایم را بررسی و پیگیری کنم درصورت اگاهی از آنها. از انجام تست های مختلف خودشناسی و تحلیل های آنها و شناخت بیشتر خودم لذت میبرم و تا به حال اطلاعات نسبتا زیادی از طریق دوره ها و وبینارهای مختلف جمع آوری کرده ام. معمولا با هر رفتار اشتباه عذاب وجدان گرفته و خود را سرزنش میکنم به صورت ناخودآگاه در عین حال اگاهانه سعی میکنم این موضوع را در خود کنترل کنم. مثبت نگر هستم و از افرادی که مدام به دنبال مقصر برای اشتباهات زندگی خود هستند دوری میکنم. به استقلال از هر جهت شامل شخصیتی، احساسی و مالی و… بسیار علاقه مندم. به شدت به داشتن برند شخصی معتقدم چون هر فرد دارای ویژگی های منحصر به فرد خودش است و من نیز میخواهم بهترین ورژن از خودم باشم اینکار تنها با شناخت درست و مناسب از خودم حاصل میشه و اینکه همزمان در حال بهتر شدن و بهترکردن محیط اطرافم باشم تا زمانی که قدرت تاثیرگذاری های وسیع تر در سطح جهان را پیداکنم و من به خودم در این هوش نمره ۷ را میدهم.
ممنون و روزگار خوش
سلام
چقدر زیبا و عالی و دقیق نوشته شد
یعنی خط به خطش مربوط به خودم بود و این هوش رو در خودم به شدت میبینم و میشه گفت به عنوان هوش اول میشه مثال زد و همچنین همه ی ویژگی هاش
سلام و درود بر شما
من بالاترین نمره رو در این هوش داشتم و با تمام وجودم به این توانمندی اعتقاد دارم و اونو دوس دارم.
و اینکه تمام ویژگی هایی که گفته شد رو در خودم میبینم
مثل:
رویاپرداز
مستقل
منضبط
متعهد و مثبت نگر
و…
و به شدت به تئوری پردازی و تحقیق زیربنایی علاقه مندم و در این زمینه اقداماتی هم انجام داده ام.
سلام و درود بر شما
من بالاترین نمره رو در این هوش داشتم و با تمام وجودم به این توانمندی اعتقاد دارم و اونو دوس دارم.
و اینکه تمام ویژگی هایی که گفته شد رو در خودم میبینم
مثل:
رویاپرداز
مستقل
منضبط
متعهد و مثبت نگر
و…
و به شدت به تئوری پردازی و تحقیق زیربنایی علاقه مندم و در این زمینه اقداماتی هم انجام داده ام.
با سلام ممنون از موسسه خوبتون
هوش درون فردی من در تست گارنر بالابود.
خودم هم به نظرم این درسته و هوش درون فردی بالایی دارم. خیلی وقت ها از نظر درونی فکر میکنم و در خودم و شناخت خودم غرق میشم.
متعهد هستم
اما خب آفتی که در من هست اینه که با هر اشتباه، زیاد خودم را سرزنش میکنم و ترس از اشتباه کردن را همیشه دارم
به مراقبه در طبیعت بسیار علاقه مندم و از آن لذت میبرم
من به این هوش خود عدد بالایی میدم مثل عدد 8 از خودشناسی لذت میبرم بسیار به درون خودم جست وجو میکنم به بررسی روحیات خودم میپردازم برای شناخت خودم تلاش میکنم وسعی میکنم دنبال بهانه و مقصر نگردم. به داشتن این هوش بسیار میبالم از سپری کردن زمانم برای خودم بسیار لذت میبرم . قکر میکنم یکی دیگزر از نشانه های داشتن این هوش داشتن دقتری برای نوشتن خاطرات و روحیات خود باشه و تلاش برای رشد خود و تبدیل شدن به به ورژن و نسخه ی بهتری از خود
با سلام
در قرآن آمده که خداوند در زمان آفرینش انسان به خود تبریک گفته تبریکی بی سابقه تبریکی به افتخار
حال چرا؟
مگر خداوند تا قبل از انسان موجودی را خلق نکرده بود
مگر انسان اولین خلقت خداوند بوده
مطمینا چنین نبوده
او موجوداتی بزرگتر از انسان هم خلق کرده
او ستارگان دریاها کوهها کهکشانها پرندگان و …
آفریده است چرا پس فقط انسان مایه شگفتی شده
چرا فقط خلقت انسان از خدا تحسین گرفته.؟
خداوند در زمان خلقت انسان چه چیزی متفاوت تر از دیگر خلقت های خود دیده؟
حال من سوال می پرسم!
آیا کاری هست که خداوند در انجام آن ناتوان باشد؟
آیا کاری یا خلقت چیزی بوده که خدواند در توانایی آن در خود تردید داشته باشد؟
فکر نمی کنم
اما شاید یک چیز!
آن هم اینکه خودش را ساخته باشد، خدایی دیگر!
آره درست است خدایی دیگر
چیزی که مدت ها بود که قصدش را داشت اما در ساختش تردید می کرد
خلقت انسان را فکر کنم در چند مرحله ساخته باشد
مراحل اول مایه تعجب او نشده
زمانی این اتفاق افتاده که خواسته متفاوت ترین خلقت خود را بکند.
پس باید او بتواند بی ارزش را ارزشمند ترین کند
چه چیز بی ارزش به این امتیاز نایل شود
خاک آره خاک خوب است
دستور صادر شد
خاک بیاورید…
ساخته شد
چرا بلند نمی شود
جان میخواهد روح میخواهد
اما کدام روح
برای اینکه بهترین شود کدام روح متناسب تر است
معلوم است.
روح خودم روح خدا
باشد چنین می کنم
خداوند دست در گریبان میشود
از روح خود مشتی بر میدارد
بر انسان می پاشد
انسانی که هنوز انسان نیست یک مجسمه از گل است که حتی نمی تواند بلند باشد
دراز به دراز در جلو خالق خود بی ادبانه قرار گرفته است
اما یک هو جان در او پیدا میشود در برابر خدا قرار می گیرد
خداوند مات و مبهوت او را نظاره می کند
انگار برای مدتی بیهوش می گردد
به خود که می آید با شگفتی تمام خود را تبریکی عظیم نثار می کند.
راستی چرا
او در انسان چه دید
اگر بخواهم داستان را خلاصه کنم تا حوصله تان سر نرود باید بگویم تنها چیزی که میتواند اینقدر بزرگ باشد که مایه شگفتی خدا شود خلقت خودش بود.
خدای دیگز در برابر خود را دیده باشد
من که یکی بودم پس این کیست چگونه است که تا بحال وجودش را احساس نرده بودم
یگهو به خودش می آید…
ای بابا ای را که الان خود ساختم
من خودم خود خودم واقعا دم خودم گرم.
من دیگه کی هستم چکار که از دست من بر نمی آید
من خودم را هم میسازم
و اینطور شد که داستان باور شکل گرفت
اینطور شد که تکامل انسلن شکل گرفت
اینطور شد
که انسانهای توانمد می فرمایند
من نیم خالق ولی سازنده اخلاق خلقم
و ز طریق تربیت سازنده چون پروردگارم
اما من به فراتر از اینها فکر می کنم بماند تا شاید بعد
اما اینجاست که هوش درون فردی مهم میشود وقتی میفهمیم که انسان در خود چی دارد و قایم به خود است و لا غیر
اما چرا پس در کنار انسلن های خوشبخت انسلن های دیگری هم هستند که زندگی تاسف بار دارند.
ای دیگه بر میگرده به خود و تاریخچه انسان
این به حافظه فراموش کار او و درک او از خویشتن یا همان باور او بر می گردد
این به بزرگی باور هر انسان مربوط میشود
به قول بزرگان آدم ها به اندازه باور و رویاهای خود هستند
انسان ها حد و مرز ندارند
حال من می گویم تو در کجای زندگیت هستی
آیا خودت را زندگی می کنی خویشان خویش را
من فکر می کنم افرادی که هوش بالای درونی دارند در این قسمت البته به شرطی و شروط ها که گزینهای دیگرشم جور باشد از بقیه بالاتر روند و به خدایی کردن خود نزدیگتر گردند
تمام.
هوش اول خودم:) بنظرم خیلیییی مهمه که ادم در جستجوی خودش باشه چون همه چیز از خود ما نشات میگیره و شروع میشه اگر نتونیم خودمون ، توانایی هامون، استعداد ها و مهارتهامون رو درست بشناسیم قطعا راهی که میریم یا رفتیم رو دوست نخواهیم داشت چون چیزی توی درون ما درست در جای خودش قرار نگرفته. هر ادمی اومده تا یک رسالتی رو به پایان برسونه در این دنیا پس چه خوبه تا به دنبالش باشیم و این فقط وقتی اتفاق میوفته که ما به درونمون روجوع کنیم. از نظرم در افراد برونگرا این هوش معمولا ممکنه هوش بالایی نباشه مخصوصا اگر حسی S باشن شاید چون درونگرا ها بیشتر به درون خودشون رجوع میکنند. در هرصورت تقویت اهوش درون فردی میتونه اثرات خیلی خوبیو نه تنها توی زمینه ی شغلیمون بلکه توی زمینه های دیگه ای از زندگیمون بزاره.
سلام
فردی که هوش درون فردیاش از بقیه هوشهایش بیشتر هستش (یعنی این هوش در فرد، غالبتر از هوش های دیگرش است)، ممکنه لزوما همه ویژگی هایی که در مقاله گفته شده رو نداشته باشه. مثلا ممکنه خودش رو خوب بشناسه و بدونه چه چیزهایی حالش رو خوب و چه چیزهایی حالش رو بد میکنه ولی روی احساساتش مسلط نباشه. یعنی ممکنه هوش درون فردی اش نسبت به بعضی افراد کمتر باشه ولی نسبت به هوش های دیگهی خودش بیشتر باشه.
نکته دیگه این هستش که ممکنه به نظر بیاد کسی که هوش درون فردی بالایی داره حتما درونگرا است ولی این رو نمیشه به همه نسبت داد. یعنی شخص ممکنه خودش رو خوب بشناسه و بدونه چه چیزهایی حالش رو خوب یا بد میکنه و در عین حال انرژیاش رو از بودن در جمع تأمین کنه (برونگرا ها انرژیشون رو از بودن در جمع تأمین میکنند). یعنی همینکه از بودن در جمع انرژی میگیره رو میدونه. پس لزوما هوش درون فردی بالا به معنی درونگرایی نیست.
افرادی که هوش دورن فردی خوبی دارند دقیقا مثل من هستند😅😎
در زندگی روز مره فکر میکنند که مثلاً فردا استاد درس میپرسه یا نه ؟ یا به خیالاتش فکر میکنه که در آینده چکار خواهد کرد و چه کاره خواهد شد و تصورات خارق العاده زیبا داره و باور داره به تصوراتش و بنظرم روزی واقعیت خواهد پیوست ، تلاش بالایی دارند و افراد هستند یک قولی میدهند به آن تعهد دارند و دیگران روی آنها تاثیر ندارد و نظرات دیگران اهمیت نمیدهد و آینده براش روشن است
مشاغلشون بنظرم مثل ایلان ماسک ، بیل گیتس ، افراد موفق خواهند بود 😅😍
مخترع ، مهندس با تصوراتش میتونه چیز های قشنگی طراحی کنه ، پیش بینی خوبی میتونه داشته باشه و…
شاد و موفق و سالم و منظم و با تلاش باشد ❤️🌹
سلام
منم نمره بالایی به خودم تو این هوش میدم.تمام مواردی که تو این مقاله بهش اشاره شد ،از جمله مستقل بودن،منضبط و متعهد بودن و میل به خلوت کردن باخود و تفکر در مورد خود و آینده در من به وفور هست.
از رویا پردازی و تحلیل رفتار خودم لذت میبرم.
میدونم که چی باعث خوشحالی،عصبانیت،انرژی گرفتن یا بقیه بروز بقیه عکس العملهام به اتفاقات و رفتارهای اطرافم میشه.
فکر میکنم از افرادی مثل من،کمتر این جمله ها رو بشنوید که:نمیدونم چِم شده؟! نمیدونم چرا الکی ناراحتم و دلم گرفته؟!دلم یه چیزی میخواد ولی نمیدونم چی؟!
کلا افرادی که به شخصیت خودشون و حالات و روحیات خودشون آگاه هستن تو رتبه بالایی از این هوش قرار میگیرن.
ممنونم
تنها کسی که تا آخرین لحظه زندگی شما را رها نمیکند، خودتان هستید. یکی از چیزهایی که موجب افزایش کیفیت زندگی ما و رشد و پیشرفتمان میشود، افزایش خودآگاهی است. برای اینکه بتوانیم با چالشها و مشکلات پیش رو در زندگی روبرو شویم، باید ابتدا خودمان و تواناییهای درونمان را به خود بشناسیم.
این هوش، بهمنظور شناسایی، هدایت و کنترل احساسات، عواطف، خواستهها، اخلاقیات، و… هر فرد ارائه گردیده و بهعنوان یکی از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار درونی هر فرد بهشمار میرود.
هوش درون فردی (Intrapersonal intelligence) به عنوان توانایی داشتن درکی واضح از خود و سازمان دهی زندگی است. به عبارت دیگر هوش درون فردی به معنای خود آگاهی و فهمیدن خود است. این هوش توسط دانشمند روان شناس هوارد گاردنر در نظریه هوش های چندگانه معرفی شده است. فردی که دارای هوش درون فردی بالایی است از ویژگی های درونی خود آگاهی دارد و این آگاهی بر شیوه تفکر، احساسات و رفتار آن فرد تاثیر می گذارد.
این افراد آگاهی خوبی از افکار، احساسات، ایده ها، انگیزه ها و اهداف خود دارند. آن ها شنونده های خوبی هستند و شیوه بیان احساسات و مقصودهای دیگران برای آن ها جالب است. با وجود آن که این افراد قدرت هم ذات پنداری و همدردی بالایی با دیگران دارند، اما به ندرت شدت احساسات خود را به دیگران نشان می دهند و ترجیح می دهند در خلوت خود مسائلشان را حل کنند.
افراد با هوش درون فردی بالا در تشخیص نقاط قوت و ضعف خود مهارت دارند. آن ها از تعیین هدف برای خود و برنامه ریزی برای رسیدن به آن اهداف لذت می برند. این افراد اغلب برای پردازش تجربه ها و اطلاعاتی که جمع آوری کرده اند به ساعتی قرار گرفتن در یک محیط آرام به تنهایی احتیاج دارند. اغلب پس از آن می توانند تجربه های خود را به شیوه ای خلاقانه نظیر نویسندگی و هنر بیان کنند.
افراد با مقدار زیادی هوش درون فردی قادر به درک دنیای درونی خود و احساسات و افکار خود هستند. به این ترتیب آنها بهتر از بقیه می فهمند که چرا به طریقی خاص احساس می کنند و قادر به تنظیم بهتر این احساسات هستند
و نمره ای که خودم به این هوش می دهم 10 هست
زیرا ساعات زیادی را به تفکر راجع به خودم زندگی خودم می گذرانم تمرینات مراقبه را در برنامه های روزانه خودم جای دادم واهداف خود را در زندگی می دانم شغلم هم به صورتی هست که می توانم سا عات زیادی را با خودم باشم وهم چنین می توانم مرور کنم مسیر زندگی خودم را وعادت خوب دیگری را هم که دارم مطالعه در زمینه خود شناسی است که توانسته ام طی این سالها خودم را به طور نسبی بشناسم و بسیاری از نقاط ضعف وقوت خودرا می شناسم وشیوه ای که در زندگی اتخاذ کرده ام این است که می توانم اغلب به صورت مثبت به رویدادهای زندگیم نگاه کنم و در جهت رسیدن به خواسته هایم متعهد و منضبط باشم.
هوش درون فردی به شما کمک میکند بهترین ورژن خودتان باشید. در این صورت میتوانید در خانواده و جامعه نقش خود را بهتر ایفا کنید.
هوش درون فردی یکی از هوش هایی هست که بنظرم هر شخصی در زندگیش احتیاج داره که اونو داشته باشه، افراد دارای این هوش بسیار رویا پرداز هستند و تفکرات عمیقی دارن، تمایل دارن ساعت های طولانی رو با خودشون خلوت کن و به مسائل و مشکلاتی که وجود داره بیندیشن، اینکه هوش درون فردی بالایی دارن باعث میشه تک تک مسئولیت کارهای خودشون رو بپذیرن و قبول میکنن چرا روزی در لحظه ای چنین کاری رو انجام دادن. چون مسئولیت خودشون رو میپذیرن، مثبت نگرن و این مثبت نگری در طول زندگیشون نشون داده میشه.
هوش درون فردی بالا کمک میکنه که مستقل باشن و استقلال یکی از ارزش های اصلی زندگیشونه و اگر مستقل بودن رو از این افراد بگیریم به سختی میفتن و زندگی براشون دشوار میشه.
نویسنده ها این هوش رو بسیار دارند چون توانایی پردازش و بسط نوشته ها و اتفاقات در اونها بسیاره.
درود
حال دلتون عالی 💜
من نمره ۱۰ به خودم میدم،
تعجب میکنم که چرا توی تست گاردنر این هوش اول من نبوده،
از زمانی که خودمو شناختم مصداق عینی این مقاله بودم.(اصلا”مقاله رو از رو زندگی من نوشتن🙂)
کمتر کسی رو میشناسم که مثل من باشه و حتی این خصوصیت برای خیلی از آدما قابل هضم نیست.
مثلا”همسرم اوایل ازدواجمون تعجب میکردن کسی با خلوت کردن با خودش،خوندن کتاب و تفکر اینقد حالش خوب باشه.
الان همیشه در طول روز جلسه با خود دارم و دیگه همه اینو به نوعی پذیرفتن که مریم یه زمانی باید با خودش باشه.
این خلوت به من احساس قدرت و توانمندی میده و منو برای مقابله با مسائل سرسخت تر و آماده تر میکنه.
عاشق خلوت با خودم،مراقبه،فکر کردن به آینده، برنامه ریزی و زندگی هدفمند و…هستم.🤌🏻
دقیقا”از همون بچگی یادمه که استقلال طلب بودم و از وابستگی گریزان.
الانشم اینجورییم اجازه دخالت تو زندگی و کارهای خودمو به دیگران نمیدم.
اصلا”معتقدم خودم کارها رو با کیفیت خیلی بالایی انجام میدم و حقیقت هم همینه.🤗
و حقیقتش خیلی وقتا فک میکنم جای درستی به دنیا نیومدم،چون تو شرایط فعلی خیلی کم به کیفیت کار اهمیت داده میشه.
این مورد خیلی جاها باعث افت انگیزه ام میشه.🥺
اینم از هوش درون فردی اینجانب
البته یادم رفت در تایید مقاله بگم که مثبت نگری یکی از خصوصیات برجسته من هست.
سپاسگزار
آنها تجربههای خود را در عمل به کار میگیرند.
از تنها بودن و به تنهایی با مسائل کنار آمدن لذت میبرند.
با اینکه نقاط قوت خود را به خوبی میشناسند، در مورد آنها اغراق نمیکنند.
مستقل هستند و اعتماد به نفس بالایی دارند.
در کنترل احساسات خود (به ویژه احساس خشم) توانمند هستند.
نسبت به همسالان خود درونگراتر هستند.
از اشتباهات خود درس میگیرند.
احساسات و افکار خود را از راههای خلاقانهای مثل نوشتن یا موسیقی ابراز میکنند.
آنها هر روز به دنبال راههای جدیدی برای رشد و توسعه فردی هستند.
انتقادپذیری بالایی دارند
میشه گفت کاملا من رو توضیح دادید
من این هوش رو با درون گرایی
اشتباه میگرفتم و مدام ذهنم درگیر این بود که چرا من با اینکه ادم کاملا برونگرایی هستم اما در عین حال کاملا درون گرا هستم🥲😅
حسابی گیج شده بودم تا متوجه این شدم
که من یک ادم برون گرایی هستم که انرژیمو از جمع میگیرم و کار گروهی رو خیلی دوست دارم اما هوش درون فردی بالایی دارم و خودمو درک میکنم
و اما به عنوان کسی که رتبه یک این هوش هست
از خودم مثل بچه ای مراقب میکنم که کسی رو نداره
خیلی سعی میکنم خودم رو وابسته به دیگران نکنم که اگر نیاز بود
توی زندگیم دیگه نباشن یا حتی اتفاق بدی براشون افتاد انقدر بهم نریزم که
زندگیم رو فراموش کنم
این اصلا بی احساس بودن نیست ولی اگر کامل به یکی تکیه کنم و یک دفعه اون دیوار بریزه مشخصا خیلی ناراحت میشم
(حس میکنم کاملا ذاتی هست چون از بچگی هم کاملا متفاوت بودم خیلی به والدینم وابستگیی نداشتم
مثل بقیه بچه ها گریه نمیکردم پیشم نبودن )
میشه گفت شیفته مستقل بودنم از وقتی که نیروی فکر کردن داشتم دلم میخواست بی نیاز از لحاظ مالی بشم این باعث شد که خیلی راه هارو امتحان کنم با اینکه با افتخار در اکثرشون شکست خوردم 😅 اما انقدر دغدقه من شده بود که بازهم پیگیری کردم و تونستم خداروشکر خودمو بشناسم و توی راه درستم قرار بگیرم
خیلی مراقبه میکنم قبلا که از این هوش خودم اگاه نبودم احساس میکردم اگر ظاهر مناسبی داشته باشم میتونم خودم رو دوست داشته باشم
اما الان اکثر توجهم روی روحیاتمه و خیلی هم نظر دیگران رو ترجیح نمیدم
چون قضاوت های اونها ممکنه کاملا بی رحمانه باشه و حالم رو بد کنه
میشه گفت عاشق اینم که با خودم وقت بگذرونم انگار دو نفرم برای خودم کادو بخرم خودمو دعوت کنم که غذای خوب رو امتحان کنم
خلاصه که این هوشیه که همه باید داشته باشیم
بیاین اینجوری فکر کنیم
اگر من خودم برای خودم ارزش قائل نشم لایق و شایسته ندونم
چرا یک شخص دیگری باید من رو شایسته احترام بدونه ⁉️
هوش اول خودم:) بنظرم خیلیییی مهمه که ادم در جستجوی خودش باشه چون همه چیز از خود ما نشات میگیره و شروع میشه اگر نتونیم خودمون ، توانایی هامون، استعداد ها و مهارتهامون رو درست بشناسیم قطعا راهی که میریم یا رفتیم رو دوست نخواهیم داشت چون چیزی توی درون ما درست در جای خودش قرار نگرفته. هر ادمی اومده تا یک رسالتی رو به پایان برسونه در این دنیا پس چه خوبه تا به دنبالش باشیم و این فقط وقتی اتفاق میوفته که ما به درونمون روجوع کنیم. از نظرم در افراد برونگرا این هوش معمولا ممکنه هوش بالایی نباشه مخصوصا اگر حسی S باشن شاید چون درونگرا ها بیشتر به درون خودشون رجوع میکنند. در هرصورت تقویت اهوش درون فردی میتونه اثرات خیلی خوبیو نه تنها توی زمینه ی شغلیمون بلکه توی زمینه های دیگه ای از زندگیمون بزاره.