سختی مسیر موفقیت و عدم دستیابی به اهداف
فهرست مطالب مقاله
چرا دستیابی به اهدافم این قدر سخت و غیر ممکن است؟ چرا اهدافم محقق نمیشوند؟ اینها سؤالاتی هستند که ممکن است تا به امروز بارها و بارها از خودتان پرسیده باشید.
مهم نیست که چه رشتهای از وقایع مثلاً، عدم برنامه ریزی درست، عدم تمرکز و… مانع دستیابی شما به اهدافتان شده است، سرزنش سرنوشت، شرایط یا بدبختی به دلیل ناتوانی در رسیدن شما به اهدافتان، شما را به جایی نمیرساند! بنابراین چه چیزی باعث میشود شما با تمام تلاشتان باز هم دستیابی به اهدافتان برایتان سخت باشد؟ احتمالاً شما نیز همین مشکل را تجربه کردهاید. شما نیز هدفی داشتید، میدانستید چه کاری باید انجام دهید اما نمیتوانستید آن را انجام دهید. نگران نباشید چون شما تنها کسی نیستید که با این مشکل روبهرو شدهاید.
اگر هدف گذاری و دستیابی به اهداف آسان بود، همه ما الآن ستارههای هالیوودی، میلیاردر و یا دانشمند بودیم. اما فقط داشتن رویا کافی نیست؛ برای تحقق بخشیدن به رویاهایتان باید تلاش کنید و دل به دریا بزنید و این قطعاً سخت خواهد بود و به آسانی به دست نخواهد آمد.
(همچنین بخوانید: هدف گذاری به روش ماتریس آیزنهاور)
در این مقاله قصد داریم عواملی که منجر به عدم دستیابی به اهدافمان میشوند را بررسی کنیم. این مقاله 7 دقیقه از زمان شما را به خود اختصاص میدهد. پس اگر شما نیز به دنبال این هستید که اهدافتان را تحقق ببخشید، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
عواملی که مانع دستیابی به اهدافتان میشوند؛ عبارتند از …
1- اهداف مبهم را انتخاب نکنید
اولین عامل که شما را از دستیابی به اهدافتان باز میدارد نوشتن اهداف مبهم و ناواضح است . اهداف مبهم شما را از خواستهی اصلیتان دور میکند. ممکن است شما رفتن به باشگاه را جز اهداف خودتان نوشته باشید اما باید بدانید که رفتن به باشگاه دلیلی دارد. برخی افراد برای لاغر شدن به باشگاه میروند و برخی دیگر برای بدنسازی. به جای نوشتن یک هدف مبهم مثل رفتن به باشگاه، هدفتان را دقیق، روشن و به صورت کاملاً واضح مشخص کنید. مثلاً، بنویسید برای کم کردن 5 کیلوگرم از وزن خودم به باشگاه خواهم رفت.
وقتی هدفتان را به صورت دقیق مشخص کنید خودتان را ملزم میکنید که روزانه به باشگاه بروید و برای لاغری تلاش کنید، اما اگر هدفتان را فقط رفتن به باشگاه بگذارید ممکن است برخی روزها به دلایلی از جمله خستگی یا بی حوصلگی و … آن را کنار بگذارید.
2- مسیر دستیابی به اهدافتان را بشناسید
بسیاری از افراد؛ بعد از تعیین اهدافشان کاملاً مصمم هستند و برای دستیابی به اهدافشان تلاش میکنند اما بعد از گذشت چند ماه نمیدانند که در کجای مسیر قرار گرفتهاند. این که آیا باید به همین مسیر ادامه دهند؟ خیر، باید با تغییر استراتژی مسیرشان را نیز تغییر دهند. اگر نمیدانید در کدامه مرحله از اهدافتان قرار دارید، سعی کنید از خودتان سوالاتی در مورد اهدافتان بپرسید. به عنوان نمونه، آیا من در این چند ماه پیشرفتی داشتهام؟ آیا در این زمینه دستاوردی کسب کردهام؟ آیا از میزان هزینه هایم کم شده است؟ آیا توانستهام این ماه اجاره خانهام را زودتر از موعد بپردازم؟ آیا در این درس نمرهی قابل قبولی را کسب کردهام؟ و…. . شما میتوانید در حوزهای که تلاش میکنید این گونه سوالات را بپرسید تا بتوانید برای ادامهی راهتان با برنامه ریزی موفقتر و نقشهی راه بهتری به پیش بروید. به این ترتیب، شما همیشه میدانید که در کدام مرحله از مسیر رسیدن به اهدافتان قرار دارید؟
(هنچنین بخوانید: 10 نکته برای طراحی برنامه ریزی موفق)
3- دستیابی به اهداف را برای خودتان غیر ممکن میکنید
اگر گمان میکنید که شرایط و امکانات برای شروع کردن مهیا نیست، باید بگویم که سخت در اشتباهید. هر هدفی که روزی در قلب ما جوانه زده است بدون شک شدنی است. گاهی اوقات، رفتار گذشتهی ما میتواند آینده ما را پیشبینی کند، به این معنی که اگر طی یک هفته، تلاش مستمر نشانهای از تغییر در مسیر زندگیتان ندیدید؛ آن را اتلاف وقت میدانید، بلافاصله دست از تلاش برمیدارید و دائماً تصور میکنید که این مسیر برای شما اشتباه است. در حالی که شما میتوانید کارهای زیادی را انجام دهید و فکرتان را به آنها متمرکز کنید و به تلاشتان ادامه دهید. بگذارید با یک مثال به شما بگویم که چقدر تلاشهای جزئی و کوچک اهمیت دارند.
(همچنین بخوانید: چگونه اتلاف وقت خود را به حداقل برسانیم؟)
درخت بامبو را دیده اید؟ در مورد چگونگی رشد این درخت چیزی میدانید؟ برای رشد یک درخت بامبو، باید به مدت 5 سال فقط با آب و کود مناسب از آن نگهداری کرد. در سال ششم این درخت به طرز شگفتآوری شروع به رشد میکند و بعد از 5 سال تلاش بیوقفه در طی دو هفته چندین متر رشد میکند. تلاشهای کوچک و جزیی را دست کم نگیرید و بلافاصله دست از تلاش برندارید. اگر به تواناییهای خودتان ایمان داشته باشید مسیرشما برای دستیابی به اهدافتان بسیار آسانتر خواهد شد.
4- فقط اهداف بلند مدت را ننویسید
نوشتن اهداف بلندمدت به تنهایی ممکن است شما را در مسیر درست قرار ندهد، زیرا ما بیش از اهداف بلند مدت به دنبال اهداف کوتاه مدت میرویم و با انجام این اهداف است که میتوانیم به مقاطع بالاتر از اهدافمان دست پیدا کنیم و میتوانیم چشم انداز بزرگتری را دنبالکنیم. بهتر است زمان نوشتن اهدافتان تمام اهداف کوتاهمدت مرتبط با اهداف بلندمدت خود را نیز ذکر کنید. به عنوان مثال، اگر یکی از اهداف بلندمدت شما چاپ کتابتان است و میخواهید ناشری را برای کتابی که نوشتهاید پیداکنید، اهداف کوتاهمدت شما ممکن است شامل بازاریابی، نوشتن کتاب، حروف چینی و نوشتن مجلههای بیشتر برای تحقق هدف شما از انتشار باشد. با ذکر اهداف کوتاهمدت مرتبط با اهداف بلند مدتتان، بر آن چه پیش رو دارید، تمرکز کنید.
(همچنین بخوانید: تمرکز چیست؟ راه کار هایی برای تقویت آن)
5- اهداف خود را به صورت جملات منفی ننویسید
بسیاری از افراد در دفترچهی اهدافشان کلمات و جملات را به صورت منفی؛ نوشته و بیان میکنند. مثلاً به جای این که بگویند دقیقا چه چیزی میخواهند این گونه بیان میکنند که من دیگر دلم نمیخواهد شکست در برنامه ریزی را تجربه کنم. من دوست ندارم به فلان بن بست بخورم. این الهام بخش نیست و هنگامی که برای اولین بار کار خود را شروع میکنید و اهدافتان را بر روی کاغذ میآورید، برای تعهد در رسیدن به اهداف خود نیاز به انگیزهی فراوان دارید. به جای این کار، اهداف خود را با بیانیهها و جملات مثبت یادداشت کنید. به عنوان نمونه، به جای این که بنویسید من در حال حاضر این شغل را دوست ندارم بنویسید که من فلان شغل را میخواهم و دوست دارم به فلان شغل دست پیدا کنم.
6- اهدافتان را در ذهن خود رها میکنید
اهداف خود را در ذهن خود نگه ندارید. برای دستیابی به اهدافتان، آنها را در دفتری یادداشت کرده و در جایی در دسترس خود نگه دارید. این راهی است که اهداف شما را واقعی میکند و شما را برای دستیابی به آنها مسئول میداند. زمانی که اهدافتان را بر روی کاغذ میآورید، به آنها ماهیت میبخشید و دستیابی به آن ها را غیر معقول و محال نمیدانید. نوشتن اهدافتان باعث میشود این کار خیلی راحت به نظر برسد و دستیابی به آن بسیار آسانتر باشد.
7- برای رسیدن به یک هدف باید بسیار تلاش کنید
برای ادامه دستیابی به اهدافتان، باید عادتهای سالم در کارتان ایجاد کنید. به عنوان مثال، اگر میخواهید کتاب بنویسید، عادت نوشتن روزانه را در خودتان ایجاد کنید. اگر می خواهید وزن کم کنید و در نهایت یک دونده شوید، عادت کنید که هر روز صبح مسیری را بدوید. روی عادتهای ساختاری تمرکز کنید. با ایجاد عادات ساختاری جدید؛ دستیابی شما به اهداف دیگرتان برای شما در آینده راحت تر می شود.
(همچنین بخوانید: تندخوانی کتاب های الکترونیکی)
مطالعات و تحقیقات انجام شده نشان میدهد که تغییر یا ایجاد عادت، به طور متوسط حدود 66 روز طول میکشد. اگر هر 66 روز یک بار بر روی ایجاد یک عادت جدید یا حتی یادگیری یک مهارت جدید مثلاً یادگیری تندخوانی و….، متمرکز شوید، این امر شما را در رسیدن به اهداف خود نزدیکتر خواهد کرد و بعداً با کمک عادتهای تازه ایجاد شده، توانایی دستیابی به اهداف نیز بیشتر و بیشتر میشود.
8- محیطی که در آن زندگی میکنید، از اهداف شما پشتیبانی نمیکند
گری کلر و جی پاپاسان در کتابِ آن یک چیز، بیان میکنند که محیط اطراف ما از افراد و مکانهای مختلفی تشکیل شده است. آنها بیان میکنند که این دو عامل برای حمایت از اهداف شما باید در یک صف و در یک جهت قرار گیرند. در غیر این صورت، آنها باعث اصطکاک اهداف شما شده و اهدافتان را از بین میبرند. بنابراین از افرادی که شما را احاطه کردهاند و مکان اطرافتان اطمینان حاصل کنید که هر دو چیزی را به اهداف شما اضافه کرده و شما را به سمت رسیدن و محقق ساختن رویاهاتان سوق دهند تا اینکه شما را از دستیابی به اهدافتان دور کنند.
9- به جای فکر کردن به نتیجه نهایی به مسیرتان توجه کنید
جیمز کلیر میگوید؛ که تمرکز ما باید بر روی سیستمهایی باشد که برای رسیدن به اهداف خود پیاده سازی میکنیم. به عنوان مثال، اگر میخواهید با رژیم غذایی خود سلامتی بیشتری داشته باشید، به جای توجه و تمرکز بر روی نتیجه ی نهایی، بیشتر بر روی پایبندی به برنامه رژیم خود و لذت بردن از لحظات رژیمتان تمرکز کنید. متمرکز بودن بر مسیر رسیدن به خواسته هایتان باعث میشود در میانهی راه همچنان به اهدافتان متعهد بمانید و اگر فرآیند رسیدن به نتیجهی نهایی طول کشید آن را کنار نگذارید و همچنان در مسیر رویاهایتان قدم بردارید.
10- حرف می زنید اما عملی نمیکنید
اگر سریع صحبت میکنید، قول میدهید و اهداف خود را تعیین میکنید بدون این که آنها را به درستی در ذهن خود مجسم کرده یا به خودتان وقت بدهید تا خواستهها و احساسات خود را پردازش کنید، در این صورت احتمال اینکه خودتان را ناامید کنید و از آن کار دست بکشید، بسیار بالاست. ممکن است بارها و بارها رویایی در ذهنتان مجسم شده باشد اما بعد از تعیین مراحل و اهداف کوتاه مدتتان متوجه میشوید که شما فقط اهداف را تعیین میکنید و هر بار برای عملی کردنش منصرف میشوید، و این کار به تدریج برای شما به یک عادت تبدیل شده است. بسیاری از اوقات فقط به این دلیل که در مورد اهدافتان با اطرافیانتان صحبت میکنید تعهدتان نسبت به خواسته هایتان از بین میرود و همین نکته باعث از بین رفتن اراده و انگیزه شما برای ادامه دادن می شود.
(همچنین بخوانید: راه کار های افزایش انگیزه)
برای این موضوع سعی کنید در مورد رویاهایتان با دیگران صحبت نکنید تا اعتماد به نفس شما برای رسیدن به خواسته هایتان فروکش نکند. همچنین سعی کنید هر روز یه قدم هرچند کوچک در مسیر محقق ساختن اهدافتان بردارید تا برای شما به یک عادت و روتین روزمره تبدیل شود.
هر فرد موفقی که امروز مورد تحسین شماست، روزی در میان تمامی مشکلات و اغلب در بدترین شرایط یک تصمیم سخت و سرنوشت ساز گرفته است. شاید برای شما این سؤال پیش بیاید که چرا میگویم دستیابی به اهداف و قدم برداشتن در مسیر موفقیت سخت است؟
(همچنین بخوانید: فرمول رسیدن به موفقیت از نگاه افراد موفق)
چون موفقیت تضمینی ندارد، جز این که خواستهی خودتان را تا رسیدن به موفقیت نهایی رها نکنید؛ و باید بگویم که قرار نیست این مسیر خالی از هر گونه چالش باشد. پس داشتن شک و تردید و کمی ترس در ابتدای مسیر کاملاً طبیعی است. مسیر محقق ساختن رویاهایتان همیشه نورانی نیست .گاهی آنقدر تاریک است که حتی چند قدمیتان را هم به سختی میتوانید ببینید اما باید بدانید که با برداشتن هر قدم میتوانید هدفتان را واضح تر ببینید.
رسیدن به هدف تنها یک نکته دارد و آن خواستن است و شما که دارید این مقاله را میخوانید باید به توانایی هایتان ایمان داشته باشید و به پیش بروید. قطعا موفقیت شما در همین نزدیکی است.
در این مقاله سعی کردیم شما را با ده دلیل محقق نشدن اهدافتان آشنا کنیم. اگر شما نیز دلایل دیگری که منجر به عدم دستیابی به اهداف و رویاهایتان شده است را می شناسید، با ما به اشتراک بگذارید. از این که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید از شما بی نهایت سپاسگزاریم.
نویسنده: یاسمن وزیرزاده
میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آراء: 1
دیدگاهتان را بنویسید